loading...
فَاسْتَقِمْ -استقامت کن!
سعید بازدید : 198 سه شنبه 04 اسفند 1394 نظرات (0)

یکی از مطالبی که در لحظات حساس تاریخی باید به عنوان یک مومن در نظر داشته باشیم معنویت هست , توسل و توکل هست , توجه به خداوند هست برای اینکه این امتحانی که درش هستیم برای جبهه حق سربلندی باشه نصرت و پیروزی باشه این روزها باید دعا و توسل ما بیشتر باشه توجه ما بیشتر باشه, حتما یادتون هست که رهبری چند وقت پیش فرمودند " همانگونه که در قضیه مباهله در صدر اسلام، همه ایمان در مقابل کفر قرار گرفته بود، امروز نیز در جمهوری اسلامی ایران، همه ایمان در مقابل کفر قرار گرفته است و همانگونه که در آن زمان صفای معنوی پیامبر(ص) و خاندان ایشان توانست دشمن را از میدان خارج کند، امروز هم ملت ایران با اقتدار معنوی خود، دشمن را از میدان خارج خواهد کرد.
اگر برای یاری دین خدا آماده و پا به رکاب باشیم، قطعاً وعده الهی مبنی بر نصرت یاری کنندگان دین خدا، محقق خواهد شد و بدخواهان نظام اسلامی در طرح ها و برنامه های امنیتی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی شکست خواهند خورد."( http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=31024) همه ما به عنوان نیروهای انقلاب باید این نکته رو مد نظر داشته باشیم که معنویت و تقوا نقش محوری ای در فعالیت های سیاسی و غیر سیاسی دارد ,

در واقع تقوا شرط محوری و اصلی بودن در جبهه حق است , تقوا هست که برای از بین بردن و شکستن همه مشکلات راهگشاست(...من یتق الله یجعل له مخرجا-طلاق/2)بخلاف برخی که گمان می کنند تنها اطلاع داشتن و خبر داشتن از قضایا می تواند ما را به واقعیت برساند و همین کافی است ! اما واقعا تنها رسیدن به واقعیت کافی نیست , خیلی ها هستند که واقعیت را می دانند و با پوست و گوشت و استخوان خود واقعیت را فهمیده اند اما بغض های غیر الهی و محبت های غیر الهی(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ...-بقره/165) نه تنها آنها را از انجام عملی که مقتضای فهمیدن واقعیت است باز می دارد بلکه وقتی انسان های با تقوا دست به فعالیتی می زنند که رضایت الهی هم در آن فعل است و هم مطابق واقعیت هست را مسخره می کنند, قرآن چنین افراد را منافق می نامد (إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دينُهُمْ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ- انفال/49) و یا عیبجویی می کنند!( الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَ الَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ –توبه/79)

رعایت کردن همه جانبه تقوا چه در امور سلبی و چه در امور ایجابی شرط بودن در جبهه حق است , و باید بدانیم اگر تقوا نباشد شکست خورده ایم چه به ظاهر پیروز شویم و چه به ظاهر شکست بخوریم !اما اگر با تقوا باشیم پیروزیم در هر شرایطی(قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ...-توبه/49) اگر تقوا باشد کارهای کوچک ما هم نزد خدا برکت پیدا می کند (ضربة علی فی یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین) اگر تقوا باشد حتما نصرت و یاری خداوند هست (بَلى‏ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمينَ –آل عمران/125) همه ما باید خودمون رو ملتزم به رعایت تقوا کنیم اگر می خواهیم همیشه در جبهه حق باشیم و بدانیم که خدا برای کسی چک سفید امضا ننوشته من ممکنه اصلا امروز یکی از اولیاء خدا باشیم اما عاقبتم بشه جهنم! (وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِى ءَاتَيْنَهُ ءَايَتِنَا فَانسلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشيْطنُ فَكانَ مِنَ الْغَاوِينَ*وَ لَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَهُ بهَا وَ لَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلى الاَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكلْبِ إِن تحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَث أَوْ تَترُكهُ يَلْهَث ذَّلِك مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِئَايَتِنَا فَاقْصصِ الْقَصص لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ(175-اعراف)) انصاف رو رعایت کنیم حتی در مورد دشمن خودمون حتی در مورد کسی که منافق است و ما از او متنفریم , اگر مخالفت کردن ما یک مخالفت کردن تنها از سر کینه باشد و گمان کنیم صرف اینکه با فلانی مخالفیم و مخالفت ما هم امری مقدس باشد دلیل نمیشه که بخواهیم هر حرفی و هر چیزی رو به اون فرد نسبت بدهیم,چه برسد اینکه وقتی داریم در مورد مومنین صحبت می کنیم حالا ولو اینکه یک ایرادی هم دارد یا تحلیل اشتباهی هم دارد (يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَكُونُواْ كاَلَّذِينَ ءَاذَوْاْ مُوسىَ‏ فَبرََّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُواْ  وَ كاَنَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهًا*يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ قُولُواْ قَوْلًا سَدِيدًا(احزاب-70)

اگر ما در حرف زدنمان در انتشار مطالبمان دنبال روشنگری هستیم, دنبال این هستیم که به طرف مقابلمان بفهمانیم حق این است و باطل این است تا با این کار او رو هدایت کنیم والله راهش این نیست که همین که کسی حرفی زد شروع کنیم به توهین کردن و فحش دادن , او دارد از سر جهل خودش حرف می زند یک انسان هوشیار کسی نیست که هر جوابی که به ذهنش رسید در مخالفت با فرد مقابل خودش بنویسد یا بگوید انسان بصیر و هوشیار کسی است که بهترین حرفی رو که میشه زد برای هدایت طرف مقابل و روشن شدن حق از باطل رو بگه یا بنویسه, و البته بعضی مواقع سکوت برنده ترین سلاح برای دریدن باطل است !

یا علی.

سعید بازدید : 273 دوشنبه 03 اسفند 1394 نظرات (0)

بعضی مواقع کارهایی که ما انجام می دهیم شاید ظاهرش این باشه که خیلی کار شاق و بزرگی نیست اما اگر یکم بیشتری توجه کنیم می بینیم همین کاری که به ظاهر اهمیت آن چنان بزرگی نداره می تونه اثرات خیلی زیادی داشته باشه حالا چه کار خوب باشه و چه کار بد!

بخواهیم مثال بزنیم مثلا فرض کنید موتوری ای که چراغ قرمز رو رد میکنه این کار تخلفه اما جزای آن واقعا چقدره؟! حتما پاسخ اول اینه که خب یه رد شدن از چراغ قرمز که چیزی نیست , اما بعضی مواقع از چراغ قرمز رد شدن همانا و یک عمر پشیمانی همانا! یا مثلا مگر یک ترقه زدن چقدر مزاحمت ایجاد می کنه؟اما همین ترقه را یکی میاد کنار منزل یک بیمار یا کنار یک خانمی که بچه ای در شکم داره می زنه این بیمار دچار ترس و وحشت میشه چه بسا اثرات بدی تا حد مرگ برا اون داشته باشه یا این خانم هول کنه و همین باعث اثرات سوء روی جنین او بشه ، یا مثلا داری در خیابان و کوچه میری میخی رو زمین افتاده بر می داری می اندازی گوشه ای چند دقیقه بعد اورژانسی از همانجا رد میشه! این کار خوب شما اگر نبود امکان داشت اثرات بدی داشته باشه اما همین کار کوچک منشاء خیر شد که این بیمار به موقع برسه , خونواده ای یتیم نشود و...

اما حالا غرضممن از طرح این مباحث چیه؟

بحثمون در مورد رای دادن هم به همین شکله , ببینید ممکنه به ظاهر حالا رای دادن من به عنوان یه تک نفر , حالا به فلانی باشد یا به دیگری چه فرق می کنه؟ مگه این کار من چقدر اهمیت داره ؟ که بخواهیم چیزهای عجیب و غریب رو به اون گره بزنیم ؟

در این باره دو مطلب هست , یه مطلب در مورد اثر این رای دادن و به چه کسی رای دادن در شخص خود من هست و یک موقع هم اثریه که در کل جامعه ایجاد می کنه ,

اما درمورد شخص خودمون , همه ما باید بدونیم اثری که ما می گذاریم در این انتخابات ممکنه به ظاهر کوچیک باشه (مثل اون برداشتن میخ توی کوچه) اما اثرات بزرگی داره , و من به همین اندازه خودم مورد باز خواست قرار می گیرم , چه از ناحیه وجدان شخصی خودم و چه در پیشگاه خدای تبارک و تعالی ,

اگر این انتخابی که من می کنم بیام و بینی و بین الله بگم خدایا من قربتا الی الله می خوام رضایت تو رو جلب کنم هر چند ممکنه چون می دونم رضایت تو در رای دادن به فلانیه و یا در رای ندادن به فلانیه به این رای می دم و به آن رای نمی دم ,

اون خدایی که ما شناختیم که در مقابل یک عمل کوچیک که مخلصانه باشه ثوابای فراوانی قرار داده قطعا برا همین فعل کوچیک ما اگر برای جلب رضایت او و مخالفت با دشمنان خدا باشه اثرات خیلی خوبی برامون بوجود میاره و برکات  زیادی به دنبال داره ,

مثلا شما ببینید چقدر انسان ها از اول تاریخ تا آخر تاریخ شمشیر زدن ، شمشیر های عجیب و غریب , چقدر جنگاوران بودن که پهلونایی رو به زمین زدن ؟ و خیلی موقع ها زدن یک پهلوون , یک علمدار , یک فرمانده  اصلا سرنوشت یک ملت رو تغییر می داد, خیلی ها در تاریخ بودن که ظالمایی رو کشته اند , , اما خدا از همه این ضرباتی که از اول تاریخ تا آخر تاریخ زده شده  یکی رو جدا کرده و میگه این ضربه از عبادت جن و انس بالاتره! "ضربة علی فی یوم الخندق افضل من عبادت الثقلین"! این ضربه علی با ضربات دیگر فرقی نداشته , آنها شمشیر بوده اند این هم شمشیر بوده , و خیلی ها هم بوده اند که پهلوان زمین زده اند اونچنان که حضرت امیر , عمرو ابن عبدود رو زمین زد و خیلی ها هم بودن که کسی رو که به زمین می زدن سپاه باطل بود و پهلوان از لشکر باطل بود اما این ضربه علی غیر از آن ضربه هاست ,

 تفاوت این ضربه با آن ضربه ها در این نیست که این شمشیرش تیز تر بود یا پهلوانش ده برابر طول قد داشت و ...اول که این کار حضرت از روی اخلاص بود دیگر اینکه از کسی صادر شد که صاحب معرفت بود می دونست این را می زند چه اثراتی داره چه سرنوشتی رو می تونه زیر و رو کنه , نکته مهم دیگر این بود که اون ضربه در جایی زده شد که پاها همه سست شده بود اما این پای علی که در عبادت در راه خدا استوار شده محکم ایستاد , این دست علی به مدد ربنا ها و مناجات هاش قبضه شمشیر رو محکم چسبید و این قلب استوار علی  که به جمال الهی نظر داشت بدون اینکه زیادی لشکر کفر و قدرت و بازو و ساز و برگ پهلوان عرب او رو سست کنه ایستاد ,

حالا اینها را گفتی که چه ؟

حضرت امیر علیه السلام روایتی دارند با این مضمون که اگر خودتون صاحب یه خصلت خیر نیستید خودتون رو شبیه آن گروهی که صاحب اون خصلتن در آرید و همین کم کَمَک باعث میشه نشانه های آن خصلت خوب در منم ظاهر بشه , با مومنین مسجد میرم بعد از مدتی منم مشتاق نماز می شم , انفاق میکنن من هم برای اینکه خدا در من این خصیصه خوب رو بوجود بیاره انفاق می کنم و...

حالا عزیزان عرض کردیم حضرت امیر با اون معرفت , معرفت ما که هرگز اندازه ایشون نبود و نیست ؛ گفتیم اخلاص , اخلاص و بندگی ما که هرگز اندازه ایشون نبوده و نیست ؛ گفتیم اثر , اثر فعل ما هم به اندازه ایشون نبوده و نیست! , اما همین روایت حضرت امیر علیه السلام را بگیریم , که یا امیر المومنین این مشارکت ما این رای دادن ما , من واقعا با خودم خلوت می کنم فکر می کنم تحقیق می کنم ببینم رای دادن به چه کسی و یا کساییه که رضایت شما رو تامین می کنه و بغض دشمنان شما رو به همراه داره همون رو انتخاب می کنم و به همون رای می دم , فقط برای رضایت خدا , نه خودم , فقط ملاکم این است که رضایت خدا در این کارم تامین بشه تا با همین کار کوچک من خدا بخاطر این نیت خیر من اثرات و برکات فراوانی برا خودم و خونوادم و جامعه داشته باشه.

عزیزان خدا برای دادن برکت و توفیق دنبال بهونه می گرده دنبال یه فعل مخلصانه یک اشک و آه خالصانه ، دنبال یه خواست عاجزانه , خیلی موقع ها حتی حرکتی هم از ما نیست همین فقط خواست و آهه اما خدا برکت می ده ,

ان شاء الله این مشارکت ما و مشارکت مخلصانه ما و حساسیت ما در اینکه حتما این رای ای که می دم برا رضایت خدا باشه تا همانطوری که اون شمشیر زدن حضرت یه شمشیر زدن بود اما همون موجب سستی لشکر کفر شد ان شاء الله این رای های ما هم به این نیت باشه

و رای به کسایی باشه که با رای آوردنشون یه غم و خمودگی در  کفار و منافقین ایجاد شه و اگر اینطور بود حتی اگر اون نتیجه ای که ما فکر می کردیم رضای خدا بود حاصل نشد بازم ما ثواب خودمون رو بردیم  و برکت این کار ما سرجاش هست , چون من به اندازه توان و وُسع خودم کارم راو برا رضایت خدا انجام دادم حالا نتیجه هر چه باشه ,

پس یه رای دادن این همه می تونه تاثیرات خوب داشته باشد , البته بد رای دادن و برا منافع شخصی و از روی هوا و هوس رای دادن (خدای نکرده ) می تونه اثرات بدی داشته باشه , که شاید جبران پذیر نباشه ,

یه مثال بزنیم از تاریخ اسلام , حتما زیارت مبارکه عاشورا رو بارها خوندید , اونجا چه کسایی رو لعن می کنه؟ در زیارت عاشورا فقط شمر و عمر سعد و معاویه و آل زیاد و آل مروان و اینها لعن شدن؟!

نه , بلکه می فرماید "آنهایی که اسب ها را زین کردند!! آنهایی که مشایئت کردند!!! آنهایی که همراهی کردند!!خدایا اینها را هم لعن کن" , یعنی اون کسی که زین رو اسب می گذاشت؟! مگه این چقدر می تونه کارش مهم باشه ؟ حالا این نکرد دیگری می کنه! یا مثلا اون کسی که چار تا قدم تا دم در اومد  و فلانی رو همراهی کرد بخاطر اینکه داری می ری یک کار حرام انجام بدی! خدا اینها رو هم لعن کرده! برای همین گذاشتن زین روی اسب!! یا زدن یه گره زین اسب!! اینها شدن ملعون الی الابد! یا برای سه قدم راه رفتن همه اولیاء خدا و مومنین بعد از عاشورا اینا رو لعن کردن! آقا !!!!! همین یک گره؟! همین یک قدم!؟ برای همین یک گره زین اسب اون باید بشه ملعون ازل و ابد!؟! برای همین دو سه قدم!!! بله برای همین دو سه قدم! چون همین مشایئت تو باعث دلگرمی اونایی شد که می خواستند با امام جهاد کنند! چون همین گره تو باعث شد یکی برا جهاد آماده شه!!! قطره قطره جمع شد , شدند لشکر یزید و سر امام رو بردن بالا نیزه!

خدای نکرده یه موقع ما با رای خودمون نخایم اسب کسی رو زین کنیم که هدفش لطمه به اسلامه! خدای نکرده یه موقع این رای ما همراهی کردن با کسایی نباشه که هدفشون دوستی با کفاره, هدفشون لطمه زدن به جهاده , هدفشون لطمه زدن به فرهنگ امام حسینه , هدفشون ترویج فحشاست , هدفشون از بین بردن امر به معروف و نهی از منکره , یا هدفشون اینه که برند آنجا برا منافع خودشون , حالا یک موقع کسی که می ره می ره تا گوشواره را از گوش کودک اسیر بکشه!!! یه موقع هم کسی که می ره می ره برا اینکه بیت المال رو در اون مسئولیتی که داره بخوره , حق و ناحق کنه , فرقی نمی کنه هدف هر دو یکیه, یا می ره برای اینکه یزید های زمان که همان آمریکای جهان خوار باشه خوشحال شن و فرمان اونو اجرا کنن , پس عزیزان باید مواظب باشیم خدای نکرده این رای دادن ما برای نیت های بدی نباشه , باید واقعا خیلی محتاطانه رفتار کرد با تحقیق رفتار کرد اگر کسایی یکم هم شبهه ای در مورد اونهاست جای حساسیت داره اول آنهایی که مطمئنیم و واقعا می بینیم با رای دادن به فلانی خشم دشمن برافروخته میشه به اونا رای بدیم همینطور تا بیاید به آخرین نفری که باید رای بدیم , اگر هدفمون این باشه این مایه خیر و برکت برای خودمون و مایه خاری برای دشمنان خواهد بود ان شاء الله اگر هم خدای ناکرده برای نیت بدی باشه شرش دامن هم خودم رو میگیره و هم جامعه رو. یا علی.

سعید بازدید : 182 جمعه 06 اردیبهشت 1392 نظرات (3)

نتیجه این کار دو احتمال دارد:
گزینه اول پافشاری بر جلیلی:

1-جلیلی می آید:یک پوون مثبت است و فردی که اجماع بیشتر روی آن بود بلاخره به صحنه آمد،و طبق گفتار لنکرانی ایشان هم به نفع جلیلی کنار میرود
2-جلیلی نمی آید:یک پوون منفی برای نیامدن جلیلی و یک پوون منفی به خاطر تردید در گزینه بعدی و یک پوون منفی هم به خاطر رفتن فرصت کار کردن

اما ببینیم طبق گزینه کسانی که می گویند از لنکرانی حمایت کنیم هم همین دو احتمال هست:

1-بعدا جلیلی می آید:یجلیلی می آید:یک پوون مثبت است و فردی که اجماع بیشتر روی آن بود بلاخره به صحنه آمد،و طبق گفتار لنکرانی ایشان هم به نفع جلیلی کنار میرود
2-جلیلی نمی آید:ما به همان گزینه خود مانده ایم و روش کار کرده ایم و هیچ فرصتی هم هدر نرفته است!بدون اینکه پوون منفی و عواقب منفی داشته باشد

دیدید که رفتن طبق نظر جنابعالی حداقل در یک احتمال ممکن است عواقب منفی زیادی داشته باشد اما طبق نظر آنهایی که می گویند الان تکلیف آمدن با لنکرانی است در هر صورت عواقب منفی برای آن نیست.بنظرم دیگه خیلی معلومه که نتیجه نظرات چقدر با هم متفاوتند و تشخیص عاقلانه کدام است.

سعید بازدید : 168 سه شنبه 29 اسفند 1391 نظرات (1)

شکی نیست که یکی از شایسته ترین افراد حداقل به لحاظ ظاهری برای انتخابات سعید جلیلی است اما دلایلی هست برای نیامدن او:
1-درگیر بودن او در پرونده هسته ای و اینکه اگر بخواهد آن را رها کند فعلا کسی نیست که بخواهد طرفهای مقابل گفتگو را کامل بشناسد و چه بسا تغییر فرد مذاکره کننده در این وضعیت نوعی بهانه باشد برای طفره رفتن دوباره غربی ها و بی نتیجه ماندن دوباره این پرونده خلاصه اینکه بی شک با تغییر سعید جلیلی در پست فعلی اش روند مذاکرات بی تغییر منفی نخواهد بود

2-انتخابات در ایران به گونه استدلالی و عقلی کامل نیست که مردم همه بخواهند به اصلح رای بدهند(اگر جلیلی را اصلح بدانیم) و چه بسا انتخاب افراد حول احساسات می چرخد و حتی کاندیداها هم برای نقد مقابل از انصاف خارج میشوند حالا شما فرض کنید در این شرایط قرار باشد نفر اول مذاکره کننده هسته ای ایران که بسیار هم سرسخت بود در انتخابات شرکت کند دو حالت بیشتر ندارد:   
                        الف))جلیلی پیروز میشود:در این صورت واقعا برای کشور و سیاست خارجی او هم مفید است و طرفهای غربی پی میبرند که سیاست نظام بر پایه جمهور مردم است و خواسته هر دو یکی است این خیلی خوبه و برگ برنده ای هم در مذاکرات هست اما             
                         ب)) جلیلی شکست می خورد:اولین نتیجه ای که رسانه های غربی خواهند گرفت تقابل خواسته نظام با مردم است,البته ممکن است مردم از سیاست های مثلا اقتصادی یکی خوششان بیاید و از سیاست اقتصادی جلیلی خیر که به او رای داده اند و به جلیلی خیر اما دیگر رسانه ها و طرفهای غربی منتظر این نمی مانند که استدلالات شما را برای جهان مخابره کنند و دلیل شکست اون رو نظراتش در مورد پرونده هسته ای معرفی می کنند در این صورت واقعا سیاست خارجی پرونده هسته ای با نمره منفی روبرو میشود و مسائل پیچیده تر میشود

3-مسئله دیگر هم در مورد جلیلی این است که او واقعا در مورد مسائل داخلی یک فرد سر بسته است که تا کنون چیز زیادی در مورد نظراتش در مسائل داخلی نمی دانیم که البته این مصلحت هم بوده تا بین نیروهای داخلی با او تقابلی بوجود نیاید که باعث لطمه وارد شدن به پرونده هسته ای شود اما خود ورود جلیلی به صحنه انتخابات خواه نا خواه باعث بروز اختلافات و در نتیجه موثر شدن پرونده هسته ای در این شرایط میشود
-------
نتیجه::همه اینها را که کنار هم بگذاریم می بینیم آمدن جلیلی در همه شرایط 3 منفی و یک مثبت برای نظام دارد ضمن اینکه خود جلیلی هم ظاهرا اصلا علاقه ای به آمدن ندارد(طبق سخنان برخی سیاسیون) با این شرایط به نظر بنده شخصی در حدود جلیلی هم می تواند انتظارات را برآورده کند و او همچنان در پرونده هسته ای فعالیت داشته باشد و کار را پیش ببرد به امید اینکه در تقابل با استکبار پیروز شود .............................................یاحق.

سعید بازدید : 162 سه شنبه 22 اسفند 1391 نظرات (0)

در سوره مبارکه آل عمران آیه 199
وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خاشِعینَ لِلَّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَریعُ الْحِسابِ

و البته از ميان اهل كتاب كسانى هستند كه به خدا و بدانچه به سوى شما نازل شده و به آنچه به سوى خودشان فرود آمده ايمان دارند، در حالى كه در برابر خدا خاشعند، و آيات خدا را به بهاى ناچيزى نمى‏فروشند. اينانند كه نزد پروردگارشان پاداش خود را خواهند داشت. آرى! خدا زود شمار اس


در تفسیر نمونه ذیل آیه و در شان نزول آن آمده است:

"شان نزول:
این آیه به گفته بیشتر مفسران در باره مؤمنان اهل کتاب است، آنهایی که دست از تعصب‏های ناروا برداشتند و به صفوف مسلمانان پیوستند، که تعداد قابل ملاحظه‏ای از مسیحیان و یهود را تشکیل میدادند. ولی به عقیده جمعی از مفسران، آیه در مورد نجاشی زمامدار رعیت‏پرور حبشه نازل گردید، اگر چه مفهوم آن یک مفهوم وسیع است.
در سال نهم هجری در ماه رجب نجاشی وفات یافت، خبر درگذشت او با یک الهام الهی در همان روز به پیامبر رسید، پیامبر به مسلمانان فرمود یکی از برادران شما در خارج از سرزمین حجاز از دنیا رفته است، حاضر شوید تا به پاس خدماتی که در حق مسلمانان کرده است بر او نماز گذاریم، بعضی سؤال کردند او کیست؟
فرمود: نجاشی، آن گاه به اتفاق مسلمانان به قبرستان بقیع آمد و از دور بر او نماز گذاشت و برای او طلب آمرزش کرد و به یاران خود دستور داد آنها نیز چنین کنند. بعضی از منافقان گفتند محمد ص بر مرد کافری که هرگز او را ندیده است نماز میگذارد، و حال آنکه آئین او را نپذیرفته است، آیه فوق نازل شد و به- آنها پاسخ گفت."

عجیب است نه؟!

چاوز

سعید بازدید : 174 یکشنبه 22 بهمن 1391 نظرات (1)

چرا اینگونه میشود؟!

امروز 22 بهمن 1391 راهپیمایی ها بر گزار شد اما نه بدون حاشیه،در تهران البته من خبر ندارم اما همیشه در سالهای اخیر اعتراضاتی علیه امثال هاشمی بوده است؛جایی هم خواندم که پای حرف های احمدی نژاد خلوت بوده؛اما در قم خودم بودم و از نزدیک دیدم ماجرای لاریجانی را؛

محل سخنرانی قم شبستان حضرت امام ره بود,چون قرار بود علی لاریجانی حرف بزند حوصله شنیدن حرفهایش را نداشتم برا همین گفتم بر می گردم مدرسه؛اما میدونستم که سخنرانیش بدون حاشیه نخواهد ماند,هنوز سر خیابون نرسیده بودم که میخواست سخنرانیش شروع شود از سر کنجکاوی برگشتم،چند متر به در حرم صدای اعتراضات شنیده میشد؛

اعتراضات تا آنجا ادامه پیدا کرد که.... لاریجانی مجبور شد از جایگاه پائین بیاید!

در این باره سایت ها زیاد نوشته اند البته عمده شان غیر واقعی,گفته اند که نمیدانم 20 نفر ،100نفر بودند؛سازمان دهی شده بودند ،حلقه انحرافی بودند و از این دست کوفت و زهر مارها عده ای هم عکسهایی منتشر کرده اند از چند پلاکارد توی خیابون ها که اینها حامیان احمدی نژاد بوده اند و دولتی؛

اما ضمن احترام به همه آنهایی که نظر داده اند باید بگویم دروغ نگوئید لطفا!

انتظار دارید مردم بگیرند و لاریجانی و احمدی نژاد و هاشمی را غرق بوسه کنند؟!مردمی که تحت فشارهای اقتصادی به خاطر ارزش ها صبر می کنند و شما ها عین بچه ها به هم پریده اید در حالی که"مقام معظم رهبری","مقام معظم رهبری" از دهنتان نمی افتد ومخالف سخنانش عمل می کنید؛

می خواهید مردم بیایند و با دسته گل پیام تشکر براتان بفرستند!

اما اتفاق قم چند جنبه داشت:

1-درسی برای مسئولین:

مسئولین بدانند که مردم خیانت به نظام و انقلاب و ارزش ها را بر نمی تابند به هر حال با آن برخورد می کنند

2-ماله به دستان:اینهایی که راه افتاده اند و می خواهند غرض و هدف مردمی را به خاطر اغراض سیاسی خودشان چیزی مثل "کار حلقه انحرافی بوده" و "سازماندهی شده بوده" "حامیان دولت و احمدی نژاد بوده اند" و غیره جلوه دهند؛با این کارها زغال سفید نمیشه آقاجوون؛پیام اصلی مردم و هدف مردم در قم که صد نفر و دویست نفر نبودند که بخواهند آنها را سازماندهی بخوانند مقابله با خائنین به انقلاب و ارزش ها بود ؛این ماله به دستان دنبال سفید کاری نباشند چون با این کارها خودشان را در دید مردم رسوا تر میکنند،بلاخره مردم خودشان بهتر میدانند چرا اعتراض کردند.

3-معترضین:در عین حالی که اعتراض مردم به مسئولین و مطالبه حقشان از آنها جزء حقوق اساسی آنها است و مایه ستایش اما باید بگویم شکل کار امروز در قم درست نبود و باید راهی بهتر و اخلاقی در پیش میگرفتند و بنظرم بهترین نوع اعتراض ترک مکان سخنرانی بود به هر حال اندازه شرکت کنندگان که معلوم بود خود لاریجانی با دیدن تعداد کم می توانست بداند که چرا کسی به سخنان او گوش نمی دهد و مردم نسبت به شیرین کاری های او و مسئولین معترضند.

4-سیاستگذاران و مسئولان فرهنگ ساز:

باید فکری به حال نحوه نشان دادن اعتراض مردم نسبت به مسئولان بکنند متاسفانه در مملکتی که رهبر آن با اقشار مختلف جلسه دارد نمایندگان و مسئولان زیر دستی میترسند با مردم جلسه بگذارند؛

طبق صریح نامه حضرت امیرالمومنین علیه السلام به مالک اشتر مسئولان(که البته در نامه خطاب به حتی خود مالک به عنوان حاکم جامعه است) باید در مجلسی عمومی مردم بتوانند حق خود را از حاکم مطالبه کنند و شاید یکی از اغراض حضرت آقا برای خطاب به مسئولین فرهنگ سازی برای همین کار بود تا حتی فرهنگ نقد کردن حاکم جامعه هم برای مردم بوجود آید(که متاسفانه به خاطر بی توجهی این مسئله و مسائلی مشابه مثل کرسی های آزاد اندیشی مغفول ماند)که این در واقع همان ضرورت امر به معروف و نهی از منکر در بالاترین سطح(سطح سیاسی)است که در جامعه ما مسئولین عمدتا رغبتی به آن ندارند و نتیجه اش هم میشود کارهای تیز مثل اتفاق امروز قم.

قسمت مربوط به نامه حضرت به مالک اشتر: و براي نيازمندان که مراجعه آنان به تو ضروري است قسمتي از وقت خود را اختصاص بده که با شخص تو به طور مستقيم ارتباط برقرار کنند، و براي آنان مجلس عمومي قرار بده که در آن جا به خدايي تواضع کني که تو را آفريده است. و در اين ارتباط لشکريان و معاونانت مانند نگهبانان و پاسبانانت را از آنان دور بساز، که کسي که از آن نيازمندان با تو سخن مي‏گويد بدون گرفتگي زبان (و بدون نقص) سخنش را بگويد. زيرا من در مواردي متعدد از سول خدا (ص) شنيدم که مي‏فرمود: (هيچ امتي به پاکي و قداست نخواهد رسيد، اگر حق ضعيف آن امت از قدرتمندش بدون گرفتگي زبان (و بدون نقص) گرفته نشود) سپس بد برخوردي و ناتواني در سخنن گفتن را از آنان تحمل کن، و مگذار آنان در تنگناي هيبت فرمانروايي و تکبر تو به سختي بيفتند (و نتوانند درد دل و حاجات خود را ابراز بدارند). اگر درباره حاجتمندان به اين ترتيب که به تو دستور دادم رفتار کني، خداوند ابعاد رحمتش را بر تو مي‏گستراند، و پاداش اطاعتش را براي تو مقرر مي‏داد.

سعید بازدید : 158 پنجشنبه 22 تیر 1391 نظرات (7)

شاید هیچ موهبتی بالاتر و بهتر از مردمی منتقد و دردمند برای مسئولان اجتماعی نباشد که خطوط را به آنها متذکر شوند و از باب اصلاح خطاها و پیشبرد جامعه در جهت ارتقاء دین در اجتماع دردمندانه واز روی احساس وظیفه شرعی پیگیر امری الهی برای بثمر نشستن آن باشند گرچه مکلف به انجام وظیفه هستند و نتیجه را هر چه خدا خواهد اما برخی مواقع اتفاقا تکلیف همان کسب نتیجه است و تا از میان رفتن آن حتی نسل در نسل  و بار پشت بار باید پیگیر بود تا بشود یا نشود!و البته هیچ بلایی هم نباید بالاتر از همین برای برخی مسئولان باشد آنهایی که خدای ناکرده می خواهند از گذار روزگار بهره ای ببرند و ثمری برای خود چینند؛

آنها که مردم پاسدار خطوط الهی را موهبت می دانند همان هایی هستند که ترسانند از اینکه خدای ناکرده ذره ای حق را ناحق کنند و یا ناحقی را حق!لذا از روی خوف دائما در حال رصد کردن هستند و دنبال کسی می گردند تا اشتباه آنها را متذکر شود(اگر باشد) تا اصلاحش کنند اما آنها که غرض نفسانی ای دارند مردم را یا احمق می دانند یا بی سواد و نا فهم و هرجا که تذکری به آنها داده میشود می گویند روش ما روش اصلاح است هر چند که در حال فساد هستند.

سعید بازدید : 217 پنجشنبه 08 تیر 1391 نظرات (0)

شاید در نظر اول آیات الهی تماما مایه هدایت باشند و ررسیدن به سعادت اما طبق فرمایش خداوند در قرآن کریم اصلا آیات الهی دو وجه دارند گمراه کننده و هدایت کننده ؛

به عنوان شاخص آیه شماره 26 سوره مبارکه بقره به این مساله توجه دارد:

*يُضِلُّ بِهِ كَثيراً وَ يَهْدي بِهِ كَثيرا*یعنی خداوند بوسیله آن مثال ها برخی را گمراه و برخی را هدایت می کند و در ادامه بیان می دارد که گمراه نمی شوند بوسیله آیات و مثال الهی مگر فاسقین و در تعریف فاسقینی که بوسیله آیات الهی گمراه میشوند آورده میشود:*الَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ميثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْض‏*(کسانی که پیمان الهی  را نقض می کنند بعد از عهد بستنش و قطع می کنند آنچه خداوند امر کرده به اتصال به آن و در زمین فساد می کنند)

شاید وقتی که در مورد آنچه خداوند به بستن پیمان به آن سفارش کرده(ثقلین=قرآن+اهل بیت) و نیز به مودت و نزدیکی و اتصال به اهل بیت و از آن طریق به ولایت در شئون مختلف بتوان قدری تدبر بهتر در آیه مذکور کرد؛و اینکه فعل فاسد در بیان شرع همان حرام هایی است که در رساله های عملیه امروزه برای ما بیان شده است و مطلع از آنیم؛البته ممکن است به نسبت جایگاه افراد میزان گمراهی آنها بوسیله آیات الهی هم متفاوت باشد و نیز هدایتشان؛

اما در این باره یک نمونه تاریخی هم یادم هست که آقای طائب در برنامه هنگام درنگ بیان کردند :

موقعی که خوارج در اردوی خود بودند و برای جنگ با حضرت علی امیرالمومنین علیه السلام آماده شده بودند همسر مردی را به اتهام دوستی با ایشان شکم دریدند و فرزند درون شکمش را هم کشتند و در توجیه این عمل قبیح آیات الهی را قرائت کردند که حضرت نوح علی نبینا وآله و علیه السلام خطاب می آورد که اینها نمی زایند پس از این مگر کافر!یعنی با این توجیه که فرزند درون شکم این زن هم کافر  است او را کشتند!

یا در مورد بسیاری از جنایتکار ترین افراد در صحنه کربلا مثل شمر و حرمله (لعنة الله علیهما) هم بیان داشته میشود که اینها برای کارهای خودشان توجیه از آیات الهی می آوردند!لذا موقعی که حضرت علی امیرالمومنین علیه السلام مالک اشتر رحمه الله علیه را برای صحبت با خوارج فرستادند فرمودند با کتاب خدا با آنها بحث نکن و ظاهرا گفتند که با سنت و احادیث پیامبر صلوات الله علیه و آله برای آنها استدلال کن.

نمونه بارز این نوع طرز فکر را شاید زیاد بتوان دید چه در فرق اسلامی مثل وهابیت و چه حتی در شیعه و در جمهوری اسلامی هم کم نیستند کسانی که از اول انقلاب برای پایین آوردن پرچم الله ؛به آیات الهی و احادیث ائمه اطهار علیهم السلام تمسک می جستند و با احادیث خون دل امام رحمه الله شدند و با آیات و روایات شهیدان ما را کشتگان نفس خمینی نامیدند و با آیات الهی بهشتی ها و مطهری ها و رجایی ها و ...را گلوله بستند و با آیات الهی خواستند دشمنی خو را با ولایت فقیه نشان دهند و در قبای فقاهت هر چه توانستند و می توانند شمشیر بر پیکر آن می زدند و می زنند؛؛؛و باید در همه آنها گشت دنبال اینکه چرا با آیات الهی اینها گمراه شدند؟!و ما یضل الا الفاسقین...

سعید بازدید : 456 دوشنبه 29 خرداد 1391 نظرات (3)

رسم است که برای نوشتار نویسندگان کلمات را آرام آرام کنار هم می چینند تا خواننده ذهن خود را به کوچه های خطوط برساند و با عبور از آن به مقصود متن برسد آنجا که غایت نویسنده بیان نا شناخته ای باشد؛یا اینکه سفره ی کلام را بی مقدمه باز می کند و معانی را به جان ها می نوشاند آنجا که غایت بیان آشنا باشد؛

اما من در این نوشتار بین دو راهی ای مانده ام ؛حال که می خواهم سخن از جانی،پیری،مرادی و عشق و هستی ای کنم،آنگاه که به عظمت روح او نگاه می کنم و کوچکی جسم خود را می بینم نه تنها نوشتار،که باید خود را از خطوط مقدمه ،هزاران سال عبور دهم تا شاید گوشه ای فهم ،آنهم از روی لطف الهی بر پیاله این درویش بریزند؛

اما آنگاه که نگاه به منظرش می کنم و گوش به کلام مردمی اش می دهم گویی او دل و جان من است، وقتی که صدای سالهای دور او را می شنوم که از ظلم و جوری که بر مردم رفته لرزان است و نفس نفس می زند و یا آنگاه که همچون جدش بر منبر بی هراس بر حاکمان جور می شورد و حق خدا و مردم پا برهنه را طلب می کند،حلقوم آنها میشود و فریاد می زند و او را برای گفتن حق به تبعیدگاه می کشانند خانه به خانه و در به در ؛

 بین او و قنداقه هایش فاصله می اندازند تا نکند این عارف واصل که حال در تکامل سیرش از حق به خلق روانه شده و بر قلب ها نازل،بساطشان را برچیند و قومش را از دریای تلاطم با عصای موسوی اش عبور دهد و حکومت هزاران ساله فراعنه را در امواج مستضعفین غرق کند؛این دوری داغی شد بر قلب های ملتی که روح خدا را از جسم خود جدا می دید، ناگهان شعله های کوچک نمرودها را سوزاند و روح خدا را به خواست خدا سرد و سالم بر آغوش ها نشاند تا دوباره آیات الهی برای ملتی تلاوت شود و روح خدا فریاد زد که من به پشتوانه این ملت دولت تعیین می کنم ،من توی دهن این دولت می زنم ؛و شد آنچه شد؛

و آن روزها که برخی دوری گزینی از عوام را نوعی عرفان تعریف می کردند روح الله مانند مولایش خود را سرگرم به بازی با چهره کودکان میکرد و می خندید با لبخند آنها؛و آنگاه که برخی میزان را ثروت می دانستند فریاد برآورد که تار موی کوخ نشینان را به کاخ نشینان نخواهم داد؛و آنگاه که مقدس مآبان احمق فدائیان راه خدا را کشتگان نفس او می خواندند،او که طی کرده بحث ها و درس ها بود و همه ی متونی را که برخی هنوز گیر در فهمش بودند را تدریس کرده بود،در حضور دست پینه بسته های مجاهدت، تاریخ اسلام را از داشتن ملتی چون ملت ایران و جوانانی چون جوانان ایران فقیر دانست و فرمود:من از این چهره های نورانی شما احساس حقارت می کنم و از این گریه های شوق شما حسرت می برم و خطاب به چهله نشینان و ذکر لسان بدستان گفت سالیانی عبادت کردید خدا قبول کند ورقی هم از سخنان می آلود این قنداقه های من بخوانید و ببینید که چگونه طی طُرُق کرده اند؛

و در جرعه آخر نوشتارش او که حق بقاء بر مردم داشت و آنها را از یوغ استکبار و استبداد شیطانی رهانیده بود،پدری که صبح را هدیه آورد و نعمت عظیم جمهوری اسلامی را برای ایران به ارمغان آورد از ملت خواست تا قصورهایش را ببخشند!

و با دلی آرام و قلبی مطمئن سیر سوم کرد و از خلق به حق پرواز،تا همچنان حقیقتی زنده و جاوید باقی بماند.

 

سعید بازدید : 371 چهارشنبه 24 خرداد 1391 نظرات (0)

22 خرداد امسال بر خلاف سه سال پیش خودش بی سر و صدا گذشت،و روزهای هفته اول آن نیز!

هر واقعه ای برای هر شخصی میدان امتحان و جواب پس دادن است اما بی شک میتوان گفت که امتحانات زندگی هم بزرگ و کوچیک دارد؛مهم و مهم تر دارد و...

نمره ما در امتحانات کوچکتر انتخاب ما رو در امتحانات بزرگتر می سازند؛هر انتخاب در زندگی ما ،حتی معمول ترینشان موثر در انتحاب بالاتر است،

بی شک انتخابات 88 هم یکی از بزرگترین میادین ابطلائات و انتخابات و امتحانات بود؛که هر کسی به هر نحوی در آن نقشی بازی کرد و نوع عملکرد اشخاص در آن آزمون علاوه بر اینکه نتیجه عمکرد آنها در طول زندگی شان بود راه آینده اونها رو هم مشخص کرد؛

بی شک از تک تک ما ها در مورد بخصوص این امتحانات بزرگ سئوال خواهد شد ،از حضرت آقا گرفته تا یک بسیجی ساده،یا رهبران اغتشاشات تا یک کسی که شعاری داده و اعتراضی کرده؛و ما نزد خداوند برای کارهامان باید؛باید که حجت داشته باشیم,برای سکوت برای فریاد برای....

و هر چه شخصیت وجودی و بیرونی ما بزرگتر میشود این امتحانات سخت تر هستند و برای پیروزی و سربلندی در آنها باید به ایمان بیشتر و قلب پاک تر و تقرب بیشتری داشت ،و به میزانی که ما از آن جایگاهی که در آن قرار داریم ایمان کمتری داشته باشیم از حق فاصله بیشتری خواهیم داشت و خدای ناکرده به باطل نزدیکتر؛

علی رقم اینکه شاید برخی می خواهند و یا بخواهند عملکرد افراد را تنها ناشی از نوع تحلیل سیاسی یا میزان دسترسی آنها به اطلاعات بدانند اما باید گفت هر چند که وجود تحلیل و اطلاعات بی تاثیر در انتخاب و عملکرد افراد در امتحانات نیست اما بی شک آن چیزی که تحلیل ساز است وجود افراد است ؛میزان نزدیکی افراد به خدا و دوری از او و نزدیکی به غیر از اوست که انتخاب ما را می سازد،یعنی بی بصیرتی،سکوت و یا بازی کردن برای دشمن نتیجه نفاق های درونی است که از ترک واجبات و مرتکب شده حرام ها بوجود آمده و سربلندی در آنها نیز نتیجه چیزی جز تقوا نیست؛

پس بنظرم بهترین روش برای سربلندی در همه امتحانات آینده کسب تقوا(ترک حرام و انجام واجبات)است ؛و همان تقوای درونی به معنی واقعی کلمه حتی اگر دچار انحراف هم شده باشیم راه روشن را به ما نشان خواهد داد وعامل سربلندی و عاقبت به خیری خواهد شد و اگر هم نباشد,چه بسیار کارشناسان سیاست و دین و ....که عاقبت به شر شدند...و العاقبت للمتقین.....

سعید بازدید : 373 سه شنبه 16 خرداد 1391 نظرات (2)

با سلام

چون این روزها امتحان دارم و دارم درس میخونم  و زیاد وقت ندارم کوتاه مینویسم!در مورد انتخابات 88

و فقط به یک نکته بسنده می کنم؛

من تا الان چندین گیگ فیلم های مربوط به اعتراضات رو دانلود کرده ام؛اما نکته ای که در همه این فیلم ها مشترک بود این بود که حزب الهی ها به مردم ظلم کردند!چون همه فیلم ها از دوربین های معترضین و اغتشاشگران گرفته شده بود!در همه اونها هم به نوعی اگر جایی بوده که ممکن بوده مظلومیت نیروهای مردمی و بسیج به نمایش در بیاید ،و یا اینکه شرارت های اغتشاشگران نمایش در بیاید سانسور پاک و یا اصلا چنین فیلمی وجود ندارد؛

در بسیاری از فیلم ها برخورد نیروهای انتظامی رو می بینیم که  تقریبا کلهم برای مظلومنمایی اغتشاشگران است و یا در دانشگاه ها ما فیلم هو هو کردن های اغتشاشگران را می بینیم و شعارهای ضد نظامشان را اما متاسفانه فیلم و تصاویر مربوط به جمعیت حزب اللهی ها اصلا به نمایش در نیامده،یا اینکه در نشست هایی که برگزار میشده ما سخنان هوچیانه اغتشاشگران را حتی از پشت تریبون می بینیم اما هرگز فیلمی از استدلالات خودمان در دسترس نیست!

ما فیلم سخنان مادران کشته شدگان که منسوب به مخالفین بوده اند را می بینیم اما هرگز فیلمی از خانواده شهدای بسیج و نیروی انتظامی و جانبازان و...نمی بینیم!ما از مسجد لولاگر،مسجدی که به اون حمله شد تا سلاح از اونجا بدزدند،از پایگاه های بسیج ،از بسیج دانشجویان،از نشست های دانشجویی که توسط اغتشاشگران به اغتشاش کشیده شده،از هتک حرمت هایی که شده و....در فضای اینترنت نداریم و اصلا فضایی برای بنمایش گذاشتن این آثار نداریم!وجالب است نه؟!!ما هرگز فضایی در اینترنت نداریم که این فیلم ها را ارائه داده باشد!!!آیا این درد نیست که مخالفین برای آیندگان توضیح بدهند که سال 88 چه گذشت و جریان چه بود؟

متاسفانه آنچه من تا الان مشاهده کردم این است که تاریخ را دارند اونها می نویسند و اونهم بصورت تصویری!یعنی به عینه داری مشاهده میکنی که یکی از اغتشاشگران افتاد و کشته شده اماحالا کی اینو کشته؟! اونها برای آیندگان تفسیر به حزب الهی ها می کنند و حرکت خودشونو فراگیر می خونند،

درسته که مستنداتی منتشر شده یا اینکه مقالات و کتبی نوشته شده اما بیشتر یا اکثر آنها اخبار رسمی روزنامه ها و وب ها و...بوده و متاسفانه از چیزهایی که بر امت حزب الله گذشت و اینکه آنها در دوران فتنه چه کردند از دید و نگاه مردم و نیز مسائلی که در کف جامعه بود و نحوه اغتشاش اینها و زد وخوردها و سنگ سارها و... هیچ مبین صحیح و واضحی نیست و باید متاسفانه با این وضعیت شما پاسخ گوی فرزندانتان باشید که :بابا بسیجی ها چرا سال 88 مردم را کشتند؟!

 

فلذا من می خواستم یه پیشنهاد مطرح کنم و اونهم اینه که یک وبلاگ یا یه وب سایت قرار داده بشه و دوستان حزب اللهی فیلم ها،مستندات ،مکتوبات،عکس ها رو روی اون قرار بدهند،البته یوتیوب نباشه چون فیلتره و شرعا مشکل داره!

و حتی برخی از دوستان خصوصا در تهران بروند دنبال بچه هایی که پای کار بوده اند و از نزدیک وقایع رو دیده اند اونها رو ثبت کنند و روی فضای اینترنت با اسناد اون منتشر کنند یا با همکاری سایر ارگان ها مثل بسیج و سپاه و نیروی انتظامی بروند و شرح وقایع رو از دید کسانی که بودند را بنویسند تا از این حالت بیرون بیاید؛تابستان فرصت بسیار خوبی است؛فکر نمی کنم انجام این کار و ساختن جمع آوری و ارائه تصاویر این دردها کمتر از رفتن به اردوهای جهادی و عبادت و ..باشه!اگر بیشتر نباشه؛آیا نباید فکری هم به حال قضاوت آیندگان کنیم؟!

-----------------------------------------------------------------

مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ ﴿20شوری﴾

كسى كه زراعت آخرت را بخواهد، به كشت او بركت و افزايش مى‌دهيم و بر محصولش مى‌افزاييم؛ و كسى كه فقط كشت دنيا را بطلبد، كمى از آن به او مى‌دهيم امّا در آخرت هيچ بهره‌اى ندارد!

سعید بازدید : 320 پنجشنبه 11 خرداد 1391 نظرات (3)

قصد نوشتن مطلب جدید نداشتم اما خواندن متن خبر زیر آنقدر من را به شوق درآورد که ب یاختیار گفتم باید آن را باز نشر دهم:

«خانم ها و آقايان! مي دانيد امروز چه روزي است»؟

اين پرسشي بود كه دكتر جليلي مسئول تيم هسته اي كشورمان در آغاز يكي از نشست هاي كاري اجلاس بغداد از نمايندگان 1+5 پرسيد. سوال غيرمنتظره بود و اعضا و نمايندگان تيم هاي مذاكره كننده 1+5 كه نمي دانستند اين سوال چه ربطي به موضوع مذاكرات دارد، با تعجب پاسخ دادند «امروز چهارشنبه 23 مي 2012 است» 

و دكتر جليلي گفت « و سوم خرداد، يعني دقيقا همان روزي كه 30 سال پيش خرمشهر را از اشغال عراق دوران صدام آزاد كرديم» و سپس توضيح داد كه چگونه در آن جنگ 8 ساله كشورهاي متبوع گروه 1+5 و همه قدرت هاي ريز و درشت در دنياي بلوك بندي شده آن روزها، با تمامي تجهيزات و ماشين هاي جنگي و سياسي و تبليغاتي خود به حمايت از صدام وارد كارزار شده بودند، تانك هاي لئو پارد آلماني، چيفتن هاي انگليسي، موشك هاي اگزوسه و جنگنده هاي ميراژ و سوپراتاندارد فرانسوي، هواپيماهاي ميگ و موشك هاي اسكادبي روسي، بمب هاي شيميايي آلماني و انگليسي، موشك هاي سايدبايندر و هواپيماهاي آواكس آمريكايي، دلارهاي سعودي و كويتي و اماراتي و... در اختيار رژيم بعثي صدام بود و ما به قول حضرت امام راحلمان(ره) تنهاي تنها بوديم, 

ولي مي بينيد كه آن عقبه سخت و نفس گير را با پيروزي پشت سر گذاشته ايم و امروزه صدام كجاست؟ و ما در كدام نقطه ايستاده ايم؟... امروز در سالروز آزادي مقتدرانه خرمشهر و درحالي كه حاكميت عراق به مردم مظلوم آن و دوستان استراتژيك ما بازگشته است در قصر صدام با شما به مذاكره نشسته ايم» دكتر جليلي در ادامه مي گويد؛ « آن روزها كه همه دنيا در يكسو و ايران اسلامي در سوي ديگر ايستاده بود، تسليم زورگويان غربي و شرقي و حاميان منطقه اي آنها نشديم بنابراين نبايد انتظار داشته باشيد امروز كه در اوج اقتدار هستيم به كسي باج بدهيم و در مقابل خواسته هاي غيرقانوني و زورگويانه آنان تسليم شويم- نقل به مضمون»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً ﴿96/مریم﴾

مسلّماً كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايستۀ انجام داده‌اند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دلها قرار مى‌دهد!

مرحبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

آفریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن

بر فرزندان روح الله که این چنین ایستاده اند.

سعید بازدید : 177 سه شنبه 09 خرداد 1391 نظرات (1)

با توجه به پُست قبلی در مورد مبنای خوبی و بدی(http://fastaghem.rozblog.com/post/3) در ادامه....

از جمله مسائلی که امروزه درجامعه ما دستخوش تغییر شده همین خوبی ها و بدی هاست؛

بخصوص در جامعه ایران مسائل مربوط به محرم و نامحرم مثل ازدواج ،نوع پوشش و...

مثلا در خانواده ای هر چند که دختر یا پسرش با جنس مخالف خود ارتباطی داشته باشند آن هم از نوعی که با اطلاع خانواده ها به اتاق همدیگر رفت و آمد داشته باشند و خلوت کنند این کار قبیح نیست و اتفاقا مامانه یا بابائه اگر خونه باشه براشون میوه و آب میوه میاره و در میزنه و از پشت در میگه میوه گذاشتم بردارید!

یا امکانات در اختیارشون می گذارد تا با هم بروند مسافرت!تازه وقتی توی سفر هستند احوال پرسی هم می کند که دوستت!!! چطوره؟!!!!!!!!!!!!!!(مجسمه غیرت)

یا در مورد پوشش می بیند دخترش یا همسرش دارد میترکد از تنگی لباسش یا پسرش به همه چیز شبیه است بجز مرد!!! اما با این حال با یک افتخاری از این فرهنگ ها یاد می کند؛

موقعی که حرف از حدود اسلام در بحث پوشش ،احکام مربوط به ازدواج موقت،چند همسری و...میشود به گونه ای موضع می گیرد که ....تازه اگر راهپیمایی علیه این کار بتونن راه بندازند مرده با خودش و زنش و پسرش و دوست دختر پسرشو و دوست پسر دخترش با جدیت تمام در راهپیمایی علیه این احکام شرکت خواهند کرد!!!

بقول قدیمی ها می گفتند خودشو بیار اما اسمشو نیار!!

این در حالی است که کمال اسلام اقتضاء می کند که برای همه افراد احکامی شرعی داشته باشد تا به گناه نیفتند،یعنی به جای اینکه جامعه به گناه های جنسی و عاطفیِ شیطانی دچار شود راهی الهی را برای آن برگزیند و بر هیچ کسی پوشیده نیست که درصد آلودگی افراد در ایران بخصوص قشر جوان قابل توجه و تامل است و نباید با رفتار های جزم اندیشانه از نوع به اصطلاح روشنفکرانه اش چشمان را بر روی نیازهای جوانان و جامعه بست و آن را به حال خود رها کرد،به هر حال همه ما انسانیم و می دانیم که با آغاز دوره جوانی و حتی نوجوانی مسائل عاطفی چیزی است که افراد با آن مواجه هستند درست است که باید فرهنگ مبارزه با نفس را جا انداخت اما این سئوال مطرح است که اگر کسی اون اندازه قوت ایمان نداشت را باید رها کرد و گذاشت تا به دامن شیطان بیفتد؟

جالب اینجاست که افرادی مخالف بدون دلیل و استدلال این برهان و حکم الهی هستند که نام روشنفکر بر خود گذاشته اند و متدینین را به جزم اندیشی و خشک بودن متهم می کنند حال آنکه خودشان مجزوم و مجذوب و متعصب بر افکار خود هستند افکاری که مستند به لایحه حقوق بشر و زنانی است که آنرا کسانی ساخته اند و نوشته اند که امروز برای انتخابات در کشورهاشان قانونی کردن گناه قوم لوط یک شعار اصلی است!!! واقعا تعصبت اینها بر ما را یاد طالبان می اندازد؛

واقعا خدا خیرش بده هر کی این شعار را ساخت :مرگ بر طالبان چه کابل چه تهران!

درباره ما
Profile Pic
بسم الله الرحمن الرحیم.......... بنده در رشته نرم افزار کامپیوتر تحصیل کردم و پس از طی دوره کارشناسی به حوزه علیمه قم آمدم و هم اکنون نیز در حوزه قم مشغول تحصیل می باشم. یا علی.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 43
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 49
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 111
  • بازدید ماه : 92
  • بازدید سال : 1,587
  • بازدید کلی : 32,575
  • کدهای اختصاصی